صبر زرد
صَبْرِ زَرْد، گیاهی بوتهای با مصرف گستردۀ دارویی در طب مردمی و نیز دارای کاربرد آیینی در فرهنگ مردم. صبر از خانوادۀ نباتات زنبقی است و بوتهای دارد که در نوک آن یک خوشۀ گل انگشتانهای آبی ظاهر میشود (بهرامی، 792). این گیاه بیشتر در نقاط گرمسیر میروید و برگهای ضخیم آن صمغی موسوم به صبر زرد دارد که مسهلی قوی به شمار میرود (گلگلاب، 281). طعم صبر زرد بسیار تلخ و تهوعآور است و بویش نسبت به انواع گوناگون آن فرق میکند (رنگچی، 264). کاربرد این گیاه بیشتر در طبابتهای مردمی و خانگی است.
مؤلف تحفة المؤمنین صبر زرد را به انواع سقوطری (زرد مایل به سرخ، براق و خوشبو)، عربی (مایل به زرد و با درخشندگی کمتر)، و سمجانی، معروف به فارسی تقسیم میکند. البته از نوع دیگری به نام خضرایی، که پس از سقوطری بهتر از نوع عربی و و فارسی است، نیز نام میبرد (حکیم مؤمن، 283). ابوریحان بیرونی نوشته است که پارسیان به آن الوا میگویند و دربارۀ صبر توضیح مفصل داده است (نک : ص 386- 389).
به نظر عقیلی علوی شیرازی، قوت صبر تا 4 سال باقی میماند و پس از آن تقریباً بیاثر میشود، ازاینرو، انواع کهنهتر آن را باید تا جای ممکن سایید تا بتواند به معده بچسبد و خوب عمل کند. عقیلی برخی افراد را از مصرف صبر منع میکند؛ مثل جوانان، صفراویمزاجان، محرورین (دارندگان مزاج گرم)، افراد ضعیفالاحشاء و صاحبان امعاء ضعیف (ص 565). وی همچنین خواص بیشمار آن را برمیشمارد؛ از تأثیر بر قوای دِماغی تا جهاز هاضمه و نیز انواع بثورات پوستی. او همچنین ترکیب صبر زرد با مورد و شراب را برای سیاهکردن موی سر و ریش، و رویش موهای ریختهشدۀ ناشی از کچلی مفید دانسته است (ص 565-566). اخوینی بخاری نیز استفاده از این گیاه را برای درمان ناخوشیهای مختلفی مثل داءالثعلب توصیه کرده است (ص 206-207). رازی بهتفصیل خصوصیات طبی صبر را برشمرده است؛ ازجمله پاککردن معده و یرقان، بندآوردن خون از سینه، التیام زخمهای چرکین و ترمیم بواسیر (21 / 79).
امروزه بیشترین کاربرد صبر زرد در زندگی روزمرۀ مردم، در طب مردمی است؛ برای نمونه، تا چندی پیش «کچلی چاقکنها» و «زفتاندازان» دورهگرد برای مداوای بیماری کچلی از گیاه صبر زرد استفاده میکردند. آنان ابتدا موی سر را کوتاه میکردند و میپیچیدند و بعد ورقهای از زفت، که ترکیبی از قطران، صبر زرد (چرخمالی یا چخمالی)، صمغهای مختلف و میوههای پخته (شبیه لواشک) بود، را روی پارچهای میمالیدند و بر سر بیمار (که معمولاً کودک بود) میچسباندند. از خصوصیات زفت قدرت فوقالعادۀ چسبندگی آن بود که پس از چند روز باقیماندن روی سر بیمار، بهزور کنده میشد؛ بیشتر اوقات این عمل درمانی مؤثر بود (نفیسی، 33-34). صبر زرد در آشتیان بهعنوان ضدعفونیکننده، رفعکنندۀ تورم و هواکشیدگی مصرف میشد (نجفی، 53). در تهران سدۀ 13 ق / 19 م، درمان کچلی و لکوپیس سیاه، مالیدن و گذاشتن ضماد نیلوفر و صبر زرد بود (شهری، 5 / 430).
اهالی دوان فارس غلبۀ سودا را سبب ابتلا به بیماری باد سرخ میدانند. آنان معتقدند یکی از راههای مداوای این بیماری، ساییدن مقداری صبر زرد در سرکۀ سال و مالیدن آن روی زخم است (لهساییزاده، 326). آکله (خوره / جذام)، دمل و رتیلزدگی از جملۀ مواردی است که مردم خراسان آنها را با استفاده از ترکیب صبر زرد با مواد دیگر درمان میکردند. برای معالجۀ مرض آکله، شیرۀ صبر زرد را با ترکیب ساییدۀ شاخ گوزن یا استخوان سوخته، گُل انار پارسی، برگ درخت عناب، موی سوخته، گِل ارمنی و کدوی سوخته بر موضع جراحت میگذاشتند. برای معالجۀ دمل نیز ابتدا شیرۀ صبر زرد و تریاک را باهم مخلوط میکردند و روی آن میگذاشتند تا دمل کرخ شود و از درد بیفتد؛ سپس خمیری از آرد گندم، قند و شیر دختر (شیر مادری که نوزادش دختر باشد) درست میکردند و روی دمل میگذاردند تا سر باز کند و فساد آن بیرون بیاید. در رتیلزدگی نیز شیرۀ صبر زرد را با تریاک مخلوط میکردند و بر موضع میمالیدند (شکورزاده، 200، 207، 221).
در اردکان، برای دفع کرم روده، برگ درخت شفتالو و صبر زرد را میکوبیدند و خمیر میکردند و در سوراخ ناف میگذاردند (طباطبایی، 700). به گزارش محمود کتیرایی، تا همین اواخر، برای اینکه نوزاد بخوابد و نحسی نکند، گاهی کمی تریاک با صبر زرد میآمیختند و بر پشت لب نوزاد میمالیدند تا سرش گیج برود و بخوابد. همچنین زمانیکه میخواستند بچه را از شیر بگیرند، نوک پستانهای مادر را با مرکب یا دودۀ پشت دیگ سیاه میکردند و کمی هم صبر زرد و تریاک ساییده به آنها میمالیدند (ص 68- 69، 74). گاه این طبابتها با برخی رفتارهای سحرآمیز همراه بوده است. مثلاً زمانیکه بچه قی میکرد و دلپیچه داشت، چوب گیاه صبر زرد و بوتۀ گل ابریشم را به هم میبستند و آن را به پشتبام میانداختند (ماسه، 1 / 39). پولاک، پزشک ناصرالدین شاه (سل 1264-1313 ق / 1848-1895 م)، صبر زرد را از داروهای رایج مسهل دانسته است (II / 219).
این گیاه بهعنوان دارویی مؤثر در درمان بیماریهای حیواناتی همانند باز شکاری نیز به کار رفته است (برای آگاهی بیشتر، نک : نسوی، 122، 123، 132، جم ). دفع و نابودی حشرات موذی از دیگر مصارف این گیاه بوده است. جمالی یزدی در فرخنامه مینویسد: «اگر [صبر را] بکوبند و به آب کَبَست (= کَبَر یا هندوانۀ ابوجهل) بسایند و در دیوار خانه مالند، مگس از آن خانه بروند» (ص 185) و نیز میگوید که «عقاب از بوی صبر بگریزد و اگر بوی آن بشنود، بیمار گردد» (همو، 73). همچنین، محمدیوسف نوری برای دفع و زدودن شپش از پوست بدن، مالیدن آب صبر زرد را روزانه (تا 4 روز) توصیه کرده است (3 / 217- 218).
علاوهبر مصارف طبی و درمانی، صبر زرد را در متون ادبی بهویژه اشعار کهن فارسی میتوان مشاهده کرد؛ برای نمونه، فرخی سیستانی در ضمن قصیدهای که در وصف شکار جرگۀ میر ابواحمد محمد بن محمود سروده، از صبر سقوطر (که بهترین صبرها ست) یاد کرده است: تا به تلخی نبود شهد شهی همچو شرنگ / تا به خوشی نبود صبر سَقوطر چو شکر (ص 119).
مآخذ
اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، به کوشش جلال متینی، مشهد، 1344 ش؛ بهرامی، تقی، فرهنگ روستایی، تهران، 1316-1317 ش؛ بیرونی، ابوریحان، الصیدنة، به کوشش عباس زریاب، تهران، 1370 ش؛ جمالی یزدی، مطهر، فرخنامه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1346 ش؛ حکیم مؤمن، محمد، تحفة المؤمنین، به کوشش روجا رحیمی و دیگران، تهران، 1386 ش؛ رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، ترجمۀ سلیمان افشاریپور، تهران، 1384 ش؛ رنگچی، غلامحسین، گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی تا ابتدای دورۀ مغول، تهران، 1389 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم عامۀ مردم خراسان، تهران، 1346 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381 ش؛ عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، مخزن الادویة، تهران، 1371 ش؛ فرخی سیستانی، دیوان، به کوشش علی عبدالرسولی، تهران، 1311 ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1348 ش؛ گلگلاب، حسین، گیاهشناسی، تهران، 1326 ش؛ لهساییزاده، عبدالعلی و عبدالنبی سلامی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، تهران، 1370 ش؛ ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشنضمیر، تبریز، 1355 ش؛ نجفی آشتیانی، ابوالقاسم، نیمنگاهی به آشتیان، تهران، 1385 ش؛ نسوی، علی، بازنامه، به کوشش علی غروی، تهران، 1354 ش؛ نفیسی، ابوتراب، «خاطراتی از وضع طبابت ایران در گذشته»، خاطرات وحید، تهران، 1352 ش، شم 23؛ نوری، محمدیوسف، مفاتیح الارزاق یا کلید در گنجهای گهر، به کوشش هوشنگ ساعدلو و مهدی قمینژاد، تهران، 1383 ش؛ نیز: